خانه > مطالب و نوشته های نقاشی > تفاوت میان نقاشی سنتی و مدرن

تفاوت میان نقاشی سنتی و مدرن

به واقع تفاوت میان نقاشی سنتی و مدرن مانند تفاوت میان شب و روز می باشد. اگر بخواهیم به نقطه آغاز نقاشی مدرن اشاره کنیم می بایست به قرن نوزدهم میلادی و به جنبش امپرسیونیسم ها باز گردیم. این جنبش در قرن 19 میلادی سر برآورد و برای همیشه چهره نقاشی را دستخوش تغییر و تحول نمود. در همین دوران بود که کم کم پدیده ای به نام نقاشی مدرن سر برآورد و سبکهای گوناگون دیگر نیز پای به عرصه گذاشتند. پدیده هنر مدرن و نقاشی مدرن از حدود سالهای 1860 آغاز شد و تا نیمه های قرن بیستم ادامه یافت. در مورد نقاشی سنتی نمی توان به یک توضیح و تعریف مشخص و قطعی دست یافت. ولی اگر بخواهیم زمان ما بین این دو را تعریف نماییم میتوان آثار نقاشی قبل از سالهای 1860 را در دسته نقاشی های سنتی قرار داد. توجه داشته باشید که منظور از این تعریف بدین معنی نیست که هر اثر که پیش از این سالها خلق شده در این گروه قرار می گیرند و به فرض اگر نقاشی پس از این سالها دست به خلق اثری زد که خصوصیات دوران سنتی را داشت به آن نقاشی مدرن اطلاق می گردد، بلکه منظور خصوصیات بصری و هنری پیش از این سالهاست.

هسته مرکزی و اصلی نقاشی سنتی را می توان نقاشی رئالیسم دانست، در سالهای دور، نقاشی، ابزاری در خدمت گرایشات مذهبی و نشان دادن تمثال های مقدس بود. بوم نقاشی ابزاری جهت نمایش دادن تصاویر بود. نقاشی سنتی در بعضی مواقع گرایش دکوراتیو نیز داشت. اما یک کاربرد مهم دیگر نیز در نقاشی سنتی وجود داشت: نقاشی ابزاری بود جهت ثبت چهره اشخاص مهم و ثبت وقایع تاریخی مهم. قبل از اختراع دوربین عکاسی، نقاشی یگانه وسیله ای بود که با استفاده از آن میتوانستند وقایع را به صورت دو بعدی و بدون نوشته و متن و تنها به شکل تصویر ثبت نمایند. بنابراین موفق ترین هنرمندان آن دسته از هنرمندانی بودند که با تسلط تکنیکی خود می توانستند وقایع را هر چه بهتر و طبیعی تر ثبت نمایند. به بیان دیگر یک نکته بسیار حائز اهمیت در نقاشی آن دوران هرچه نزدیک تر بودن اثر و مدل واقعی و رئال بودن آن می بود. این گونه به نظر می رسد که نقاشی های دوران کلاسیک نسبت به دوره مدرن از ظرافت و تکنیک غنی تری برخوردار بوده است.


یک اثر از رافائل تصویر «لئون ایکس» پاپ واتیکان

یک اثر از رافائل
تصویر «لئون ایکس» پاپ واتیکان


اما تعریف هنر مدرن نسبت به هنر سنتی بمراتب ساده تر می باشد، میتوان اینگونه گفت که هر اثر هنری که خصوصیات هنر سنتی را دارا نباشد، می توان هنر مدرن نامید! در نقاشی سنتی شاید پیچیدگی هایی در مورد حد مرز اجرا، انتخاب متریال و موضوع وجود داشته باشد. اما در نقاشی مدرن می توان کاملا آزادانه با نقاشی برخورد کرد و هیچ گونه محدودیتی در مورد موضوعات ذکر شده وجود ندارد. نقاشی مدرن می تواند در مورد هر چیزی که هنرمند به آن می اندیشد باشد و همینطور برای اجرای آن می تواند هر متریالی را مورد استفاده قرار دهد. البته در نقاشی مدرن نیز حوزه های مختلفی وجود دارد و با بسط و گسترش آن، جنبشهای مختلف هنری نیز به وجود آمدند. سبکهایی مانند اکسپرسیونیسم، امپرسیونیسم، کوبیسم و ... . اما آنچه بسیار حائز اهمیت می باشد این است که هنر مدرن می تواند پیرامون هر موضوع و هر پدیده ای باشد و نمی توان آن را در چهارچوب خاصی قرار داد. به بیان دیگر می توان گفت تنها قانون هنر مدرن بی قانونی آن است!


تابلوی جیغ اثر ادوارد مونش

تابلوی جیغ اثر ادوارد مونش


همانطور که قبلا ذکر آن گذشت هنر سنتی در اختیار مذهب قرار داشت، اما در میان پدیده ها و گروههایی که بر نقاشی سنتی سیطره داشتند می توان قشر ثروتمند جامعه را نیز اضافه کرد. برای سالهای طولانی هنر نقاشی یک هنر گران قیمت به حساب می آمد که فقط اقشار قدرتمند و توانگر جامعه می توانستند از آن بهره ببرند. این موضوع کاملا مشخص است که در دنیای غرب، توانگر ترین و قدرتمند ترین نهاد اجتماعی آن دوران کلیسا بود. اگر بخواهم مثال بسیار بارز در مورد استیلای کلیسا بر نقاشی را ذکر کنیم می توان به شاهکار هنری شام آخر که توسط نابغه بزرگ دوران، لئوناردو داوینچی به تصویر کشیده شده است، اشاره نمود. این اثر یک نقاشی فرسک می باشد که در کلیسای سانتا ماریا دله گرزیه اجرا شده است.


شام آخر اثر لئوناردو داوینچی

شام آخر اثر لئوناردو داوینچی


اما یکی از اتفاقات مثبتی که با ظهور هنر مدرن رخ داد این بود که نقاشی از سیطره اشخاص ثروتمند و قدرتمند خارج شد و وارد بطن جامعه گردید. به طوری که توده جامعه با این هنر آشنا شد و نقاشی مدرن باعث به وجود آمدن موزه های هنری، گالری های نقاشی و حراج های هنری شد. این پدیده باعث گردید که عوام نیز دست به خرید و فروش آثار هنری زده و از دل نقاشی مدرن مارکت هنری متولد شد. کم کم این اتفاقات باعث شد که تابلوهای نقاشی به خانه اشخاص معمولی و توده جامعه نیز را پیدا کرده و به عنوان یک زبان بصری عمومی به رسمیت شناخته شود. همین امر باعث شد که هنرمندان نیز در آثار خود شروع به اندیشیدن در مورد پدیده های اجتماعی و آثار مترتب آن بر جامعه بنمایند. به بیان دیگر تابلوهای نقاشی ارتباط گسترده ای با معقولات روانشناسی، فلسفه و جامعه شناسی پیدا کردند و هنرمندان نقاش شروع به بیان مشکلات و احساسات درونی خود با استفاده از ابزار نقاشی نمودند. اگر بخواهیم یک مثال بارز در این مورد را بیان کنیم می توان به تابلوی گرنیکا اثر پابلوپیکاسو اشاره کرد.


تابلوی گرنیکا اثر پیکاسو

تابلوی گرنیکا اثر پیکاسو


این نقاشی زمانی خلق شد که در 26 آپریل 1937 آلمان نازی در جریان جنگ داخلی اسپانیا یک روستا به نام گرنیکا را در این کشور بمب باران کرد و فجایع بسیاری در جریان این بمب باران رخ داد.

اما نکته مهم دیگری که در مورد نقاشی مدرن وجود دارد خاصیت دکوراتیو بودن آن می باشد. منظور از دکوراتیو در اینجا نقاشی دکوراتیو به معنای آکادمیک آن نیست بلکه نمایش آثار هنری مدرن در مکان های عمومی و تطبیق پذیری آن با محیط مدرن پیرامون امروزی است. یک تابلوی نقاشی مدرن به دلیل خصلتهایی از قبیل پایان پذیری سریع تر نسبت به یک کار سنتی، و همانگی بیشتر با محیط و اماکن امروزی می تواند یک انتخاب مناسب برای تزئین محیط پیرامون باشد.


اثر روبرت وارگاس

اثر روبرت وارگاس


تصویر بالا می تواند مثال خوبی برای استفاده هنر مدرن به منظور دکوراتیو باشد. نقاشی بالا اثر روبرت وارگاس می باشد که در رستورانی در لس آنجلس به تصویر کشیده شده است.

اما در اینجا به توضیح مختصری نیز در مورد تفاوت استفاده از متریال در نقاشی سنتی و مدرن می پردازیم:

یکی از قدیمی ترین متریال های نقاشی، رنگ تمپرا می باشد. اما در دوران رنسانس در ایتالیا رنگ روغن تبدیل به مدیای مورد علاقه نقاشان شد. دلیل این امر نیز ریشه در گرایشات واقع گرایی و رئالیستی نقاشی سنتی دارد، رنگ روغن به دلیل دیر خشک شدن و قابلیت کار لایه به لایه باعث به وجود آمدن یک اثر واقعی تر و رئال تر می گردد. نقاشان مدرن نیز کم و بیش همچنان از مدیای رنگ روغن استفاده می کنند، اما در نقاشی مدرن رنگ اکلریک از اقبال بسیار بیشتری برخوردار می باشد.

در پایان باید یادآور شویم که پایه های نقاشی مدرن نیز بر نقاشی سنتی بنا شده است و ریشه تمام آثار مدرن در آثار گذشته بوده و خلق آثار توسط گذشتگان منجر به تولد جنبش های هنری جدید گشته است. چه بسا زمانیکه ما به یک اثر قوی و قابل قبول مدرن می نگریم آثار و نشانه های مشهودی از هنر سنتی را در آن ملاحضه می نماییم. اگر به آثار پیکاسو و نقدهای آن مراجعه نمایید خواهید دید که در بسیاری از آثار مهم وی ریشه هایی از نقاشی سنتی وجود دارد. برای اطلاعات بیشتر و کنکاش فلسفی در باب این موضوع می توانید کتاب «بازتولید آثار هنری» اثر والتر بنجامین را زیر مطالعه قرار دهید.


گرد آوری و تهیه مطالب: جواد اکبر زاده