خانه > مطالب و نوشته های نقاشی > نقاشی طبیعت بیجان

نقاشی طبیعت بیجان

ما میخواهیم تعریفی از نقاشی یا طراحی طبیعت بی جان ارائه کنیم. می توان بدین صورت گفت که به تصویر کشیدن اشیاء بی جان و یا در اصطلاح زیبایی شناسی آن، اشیاء بی روح را طبیعت بیجان نامند. اشیاء عادی زندگی روزمره مانند غدا، گل، حیوانات مُرده، گیاهان، سنگ و صخره و یا مصنوعات و اشیاء ساخت دست بشر مانند ظروف، لیوان، کتاب و ... اشیایی هستند که در نقاشی طبیعت بی جان موضوع قرار میگیرند. توجه داشته باشید که به تصویر کشیدن حیوانات زنده در زیر مجموعه این سبک از نقاشی قرار نمی گیرد و شامل مبحثی جداگانه می باشد. در یونان و رم باستان و پس از آن در قرون وسطی و در ادامه پس از قرون شانزدهم و هفدهم میلادی این سبک به عنوان یک هنر پایه و پر اهمیت در میان هنرهای زیبا باقی ماند. یکی از بزرگترین مزایای این سبک آزادی بسیار هنرمند در انتخاب موضوعات دلخواه، ترکیب بندی مورد علاقه هنرمند و همینطور زمان نامحدود در به پایان رسیدن کار می باشد. اما واژه طبیعت بی جان به صورت رسمی در قرن شانزدهم میلادی با ظهور نقاشی هلندی به وجود آمد. واژه انگلیسی Still life نیز از کلمه هلندی stilleven گرفته شده است. مطمئنا قبل از این دوران نیز نقاشی طبیعت بی جان وجود داشته است. اما این سبک بیشتر به حالات مذهبی و سمبلی در جهت نمایش موضوعات دینی به کار گرفته می شده است. اما پس از این دوران این گرایش هنری نیز به مانند بسیاری از هنرهای دیگر دستخوش تغییر و تحول شده و در رشته های بسیاری مانند گرافیک، عکاسی و ویدئو آرت نیز داخل شد. در دسته بندی هنری، نقاشی طبیعت بی جان جزو پایین ترین دسته ها قرار می گیرد اما در عین حال یکی از پر فروش ترین ژانرهای هنری می باشد.


نقاشی طبیعت بیجان، اثر ژان بروگل مهتر 1603

نقاشی طبیعت بیجان، اثر ژان بروگل مهتر 1603


همانطور که قبلا گفته شد دراین سبک از نقاشی موضوع اثر اشیاء می باشند و کار هنری پیرامون همین اشیاء می گردد. اما گذشته از این که یک تابلوی نقاشی می تواند مستقلا دارای گرایش طبیعت بی جان باشد می تواند در عین حال به صورت ترکیبی نیز به تصویر کشیده شود. برای مثال می توان موضوع فیگور انسان را با یک نقاشی طبیعت بی جان ترکیب کرد.

نقاشی طبیعت بی جان در قبرهای مصریان باستان بسیار مورد استفاده قرار میگرفته است. آنها بر این باور بوده اند که اشیاء و غذاهای به تصویر کشیده شده، در دنیای دیگر به شکل واقعی درآمده و شخص مرده می تواند آنها را مورد استفاده قرار دهد. در یونان باستان نیز هنرمندان اشیاء و ظروف را با مهارت قابل توجهی به تصویر می کشیده اند. پریاکوس نقاش یونانی بوده که در این کار از مهارت خاص برخوردار بوده است. متاسفانه از آثار این هنرمند چیزی باقی نمانده. اما در تاریخ های مکتوب نقل آثار او موجود بوده و بعلاوه پلینویس فیلسوف و تاریخ دان رومی از وجود این نقاش یونانی خبر داده است. همینطور نقاشی های بسیاری در این ژانر، در تمدن رم باستان کشف شده، این آثار شامل نقاشی های دیواری و موزاییک بوده که حالت دکوراتیو داشته اند. اما نکته قابل توجه در این آثار دارا بودن عمق و پرسپکتیو می باشد، این آثار در منطقه پمپی و بوسکو رئاله در ایتالیا کشف شده اند.

در قرن شانزدهم میلادی در نقاشی های طبیعت بی جان گل و غذا به عنوان سمبل های چهار فصل در آثار نقاشان نمایان شدند. تمام این موارد ذکر شده، پایه و اساسی برای به وجود آمدن رسمی این سبک از نقاشی در سالهای 1600 در کشور هلند شد. اما اگر بخواهیم در تاریخ به جستجوی اولین نقاشی ها در این ژانر و به طور کلی اولین ایده نقاشی طبیعت بی جان بپردازیم، می بایست به دو نقاش بزرگ یونانی به نامهای زوکسیس و پارهاسیوس اشاره کنیم، جایی که این دو هنرمند به منظور رقابت با یکدیگر اقدام به تصویر کشیدن اشیاء بی جان کردند. در سال 1300 جوتو نقاش بزرگ ایتالیایی و شاگردانش شروع به کشیدن گل و اشیای تزینی بر روی دیوارها و تو رفتگی های دکوراتیو در ساختمانها کردند. در سالهای پس از 1300، نقاشی در این سبک به کتابهای خطی در جهت تزیین و آراستن صفحات آن راه پیدا کرد. بسط و گسترش تکنیک نقاشی رنگ روغن توسط یان وان آیک و دیگر هنرمندان اروپای شمالی باعث بسط و پیشرفت نقاشی رئالیسم شد. نقاشان شروع به ساخت و ساز آثار نقاشی نموده و از تکنیک نقاشی لایه ای برای هرچه واقعی تر و طبیعی تر جلوه دادن موضوعات استفاده کردند. طبیعتا این تحولات به کیفیت و غنای این سبک نیز افزود. در سالهای 1495 لئوناردو دست به مطالعاتی وسیع برای به تصویر کشیدن میوه ها با تکنیک آبرنگ زد. همینطور آلبرشت دورر اقدام به نقاشی گیاهان کرد و آثاری را در این زمینه خلق نمود.


یک اثر از آلبرشت دورر

یک اثر از آلبرشت دورر


بعد از سالهای 1600 اکثر نقاشی های طبیعت بی جان در اندازه های کوچک اجرا می شدند. این مرحله یک دوره بسیار مهم در بسط و گسترش این ژانر بود. در قرن شانزدهم میلادی طبیعت بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت، همینطور توده مردم به گیاهان و گیاه شناسی علاقمند شدند. در این قرن همچنین طبقه بندی و تصویر گری گیاهان آغاز شد و دانشمندان برای آرشیو اطلاعات خود به بتصویر کشیدن گیاهان روی آوردند. همین امر باعث نیاز به هنرمندانی برای به تصویر کشیدن گیاهان، ظروف آنها و انواع گلها و میوها شد. بعلاوه افراد ثروتمند به ایجاد کلکسیونی از حیوانات خشک شده و گیاهان علاقمند شده و دست به گرد آوری مجموعه وسیعی از اشیاء و گیاهان زدند، همین امر باعث به وجود آمدن مدلهایی بسیار مناسب برای تمرین و کار برای هنرمندان علاقمند به ژانر نقاشی طبیعت بی جان گشت.


یک اثر از کاراواجو مربوط به سال 1595

یک اثر از کاراواجو مربوط به سال 1595


در قرن نوزدهم میلادی با قدرت گرفتن آکادمی های هنری در اروپا نقاشی سبک طبیعت بی جان دچار افول شد. در نظر آکادمی های هنر، عالی ترین نوع نقاشی، نوع تاریخی و میتولوژی آن بود و طبیعتا در این ژانر هنر فیگوراتیو در مقابل تمام ژانرهای دیگر از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار می باشد. از سوی دیگر برای به نمایش گذاشتن گیاهان و اشیاء در طبیعت، هنرمندان سبک منظره را برگزیدند. در سال 1830 زمانی که سقوط سبک نئوکلاسیک آغاز شد، نقاشی پرتره و فیگور تبدیل به ابزاری جهت نمایش دادن سبک رئال و رمانتیسم شد. و در کنار این گرایش مجددا توجه هنرمندان به سبک طبیعت بی جان نیز افزایش یافت و هنرمندان بزرگی امثال گوستاو کوربه و اوژن دلاکروا با تکنیک ناب و منحصر به فرد خود شروع به بتصویر کشیدن نقاشی های بسیار زیبایی در این سبک هنری نمودند. این هنرمندان در این سبک شروع به خلق آثاری متفاوت از گذشته کردند. در آثار این هنرمندان نمایش احساس از اولویت بالایی برخوردار بود. آنها توجه کمتری به جزییات می کردند و بیشتر به احساس نهفته در اثر بها می دادند.


اثر گوستاو کوربه

اثر گوستاو کوربه


یکی از مشهورترین آثار طبیعت بی جان در تمام دوران و خصوصا قرن نوزدهم میلادی تابلوی گلهای آفتاب گردان اثر وَنسان وَن گوگ نقاش بزرگ سبک پسا دریافتگری (پست امپرسیونیسم) می باشد. این هنرمند بزرگ با استفاده از تُنهای زرد و سبک خاص خود تحول و نوآوری عظیمی در این سبک ایجاد کرد و این اثر او یکی از ماندگارترین آثار هنری در تمام دوران شد.


طبیعت بیجان وَنسان وَن گوگ

طبیعت بیجان وَنسان وَن گوگ


نقاشی طبیعت بی جان به عنوان یک نقاشی پایه و با توجه با سادگی نسبت به گرایشهای دیگر می تواند یک شروع بسیار خوب برای هنرجویان و افراد علاقمند به آغاز نقاشی باشد. علیرغم سادگی، این سبک در عین حال در میان سبکهای مختلف نقاشی بسیار پر اهمیت می باشد. اکثر اساتید حوزه آموزش هنر همواره آموزش یک هنرجوی تازه کار را با آموزش این سبک ریشه دار و بسیار مفید آغاز می نمایند. یادگیری مناسب این ژانر هنری می تواند تاثیرات بسیار مفیدی در دیگر سبکهای پیش روی هنرجو در آینده داشته باشد.


گرد آوری و تهیه مطالب: جواد اکبر زاده


مطلب قبلی